به بهانه رویت لکه های ننگ در کتب درسی مدارس جمهوری آذربایجان
ادعای مالکیت ۹ استان ایران از جمله مازندران
ظاهراً همه چیز در قرن ۲۱ در حال تحول و دگرگونی است و همانگونه که استعمار پیر به استکبار نوین مبدل شده و بدون آنکه ذره ای از ماهیت پلید جهان خوارگی اش کم شده باشد، واژه های نویی را بلغور می کند و می خواهد با مواضع روشنفکرانه،دور جدیدی از استعمار ملتها را تجربه کند، راهزنان و حرامیان و یاغیان سابق هم رخت نو پوشیده و موضوع سرقت خود را عوض کرده و بجای غارت اموال ملتها، میراث فرهنگی ملتها و کشورهای صاحب تمدن را به تاراج می برند تا در جنگ تمدن ها کم نیاورده و با میراث دیگران پز داده و به خود ببالند !
سرقت شخصیت های ادبی و علمی و فرهنگی ما از مولوی و فارابی و بوعلی و جابربن حیان و نظامی و جامی و رودکی و .....تا سید جمال و .... همه و همه اولاً طبیعی نبوده و حاکی از یک جنگ سازمان یافته فرهنگی و نرم علیه مفاخر و مشاهیر تاثیرگذار در فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی و خالی کردن موزه فرهنگی ماست و ثانیاً این جنگ ،بخشی از پروژه ایران ستیزی استکبار است که متاسفانه کشورهای کوچک و بزرگ منطقه خواسته یا ناخواسته در حال کمک رسانی به استکبارند!
البته در این میان دولت جمهوری آذربایجان در کتابهای درسی مدارس، مسخره ترین ادعا را که یک شگرد قدیمی و مربوط به یک قرن پیش است،به نمایش گذاشته است و طی آن ضمن تکرار ادعاهای احزاب ناسیونالیستی آذری که مدعی مالکیت استانهای آذری زبان ایرانی اند، ادعای مالکیت استانهای گیلان و مازندران را هم بر آن افزود،تا تعداد استانهای مورد مطالبه آنها از ایران به ۹ استان برسد! زهی خیال باطل و لاف گزاف! کشوری که از پس ارمنستان کوچک بر نیامده،حالا می خواهد با ایران مقتدر زورآزمایی کند!
اگر چه اینگونه ادعاها مربوط به قرن قبل و بیشتر به یک شگرد صهیونیستی و بعثی و نهایتاً به یک شگرد کهنه انگلیسی شبیه است، اما طرح آن در شرایطی که خود جمهوری آذربایجان،بخشی از خاک جداشده از ایران در سالهای نه چندان دور درعصر قاجاریه است، امری جالب توجه است!
در شرایطی که زخم کهنه تاریخی ایرانیان در دو عهدنامه ننگین گلستان و ترکمن چای که به اندازه کافی روان ما را می آزارد، و ما فقط بخاطر تاکید بر زندگی و همزیستی مسالمت آمیز با همسایگان،مهر سکوت بر لب زده، خون می خوریم و دم بر نمی آوریم، از این پدیده های زشت، بسیار رنجور می شویم!
پدیده ای که امارات عربی متحده متوجه سه جزیره خلیج فارسی ما یعنی تنب بزرگ و کوچک و ابوموسی کرده و بحرین را از صورت مسئله پاک کرده است!
پدیده ای که کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس متوجه نام قانونی و قدیمی خلیج فارس کرده و به آن عنوان جعلی داده اند!
پدیده ای که صدام ملعون متوجه استانهای جنوبی و غربی ما و مشخصاً استان خوزستان کرده بود و نام های عربی بر شهرها گذاشته و جنگ تحمیلی ۸ ساله را نیز چاشنی این ادعای مسخره خود کرده بود!
پدیده ای که غاصبان اسرائیلی را بدلیل شعار از نیل تا فرات و یا خاورمیانه بزرگ، به منفورترین انسانهای روی زمین در افکار جهانی مبدل کرده و امروز همه خواهان نابودی آنها از صفحه روزگارند، اگر چه شکستهای متوالی آنها را موقتاً مجبور به سکوت تاکتیکی کرد!
جالب اینجاست ما که مدعی خاکهای از دست رفته تاریخی خود نشدیم! مطمع ادعاهای کذب مدعیان دروغینی هستیم که هویت تاریخی مستقلی نداشته و از آبشخور ایرانیان خورده و می خورند!و همه اینها در حالیست که ایران همواره پیام های صلح و دوستی به کشورهای همسایه فرستاده تا خیالشان از بابت توانایی های بالای نظامی جمهوری اسلامی ایران راحت باشد.
اینجاست که می توان مدعی بود که صهیونیستها در فرهنگ این کشورهای واداده ،نفوذ کرده و در فکر احیاء اختلافات و یا ادعاهای تاریخی به منظور ایجاد التهاب در روابط همسایه ها با جمهوری اسلامی اند!
البته در این کتابها لکه های ننگ دیگری هم دیده می شوند که واقعاً تاسفبارند! از ادعای طلایی بودن دوره هجوم ترکان مغول به رهبری چنگیزخان ونیز تبلیغ و تایید ازدواج با محارم به عنوان سنت بابک خرمدین را می توان به عنوان نمونه هایی ار این لکه های ننگ در کتب درسی آذربایجان نام برد!
در پایان تاکید می کنم که اینگونه جسارتها مواضع قاطع و انقلابی وزارت امور خارجه و مقامات مجریه و مقننه ما را می طلبد، تا آنها دوباره جرات این اراجیف گویی ها را پیدا نکنند!اگرچه قبلاً هم شاهد مواضع قاطعی از سوی مقامات ارشد ایرانی از جمله رهبری معظم انقلاب و ریاست محترم جمهوری بوده ایم.
صادق علی رنجبر
عضو هیئت علمی دانشگاه